حکایت جالب

داستانهای جالب

 

روزی رهگذری از باغ بزرگی عبور می کرد، مترسکی را دید که در میانه باغ ایستاده و کلاهی بر سر نهاده و مانع نشستن پرندگان بر ثمرات باغ است. رهگذر گفت:تو در این بیابان دلتنگ نمی شوی؟ مترسک گفت:نه، چطور؟ روزگار برایت تکراری نیست؟


پایگاه سلامت دانش آموزی لارستان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیأت دانش آموزی مدافعان حرم مجید رحیمی پیشمرگه امیدوار رزرو هتل های اصفهان poshak fendi Sebastien نظافت صنعتی نمایندگی رسمی ماشین های اداری کانن کوردینا موزیک